میچکای آبی

خیال واژه سابق

میچکای آبی

خیال واژه سابق

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

از این داستان های مثلث عشقی زیاد دیده و شنیده ایم. نه! منظورم از آنهایی نیست که یک نفر جفت پا می پرد وسط یک رابطه عاشقانه ها، از آنها نه! از آن کلاسیک هایش... شبیه کازابلانکا مثلا. از آنها که معشوقِ دختر گونه ی خیسش را می بوسد و می رود میدان جنگ و بعد خبر کشته شدنش می آید. یا می رود سفر دریایی و کشتی اش غرق می شود. خب دختر چی کار می کند؟ اول باورش نمی شود و انکار می کند. کمی که گذشت رخت عزا می پوشد و یک مدت غصه می خورد و اشک می ریزد و بعد با تمام تلاشش برای وفاداری به پسرک یک نفر می آید و قلبش را می دزدد. چون زندگی ادامه دارد. چون نمی شود تا آخر عمر با سگ سیاه افسردگی هم نشین شد. این طوری است که دختر با قلبی مالامال از حس دوگانه ی غم و شادی به استقبال عروسی اش می رود و بعد درست یک روز قبل از عروسی معشوق سابقش برمی گردد و معلوم می شود که اشتباهی رخ داده و پسر کشته نشده! حالا این دختر به معشوق جدیدش عادت کرده و بی معرفتی است ترکش کند و از طرفی هم احساسات گذشته اش بیدار شده و تصویر عشق اولش جلوی چشمش رژه می رود و دختر مستاصل می ماند که چه خاکی به سرش بریزد؟

الان با اغماض، من حس آن دختر را دارم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۱۵:۲۲
میچکا. آبی

یک حالت بی قراری عجیبی همه وجودم را به تسخیر خودش در آورده. طاقت سر و کله زدن با خودم را هم ندارم. دلم می خواهد زودتر آخر شهریور بشود، دفاع کنم و از شر این عنوان "دانشجوی کارشناسی ارشد" خلاص شوم. آزاد و رها. بعد همه ی هفت سال گذشته را ببوسم و بریزم دور و برگردم به نقطه ای که هجده ساله بودم. از همان نقطه استارت بزنم و بروم دنبال سرنوشت گمشده ام. هفت سال این کابوس را کش دادم. هفت سال ترسیدم و اسیر کلیشه ها شدم. نه که الان نترسم ها، از ترس کم مانده شلوارم را خیس کنم. ولی خب دیگر... باید دست بجنبانم. از ترس سی سالگی و چهل سالگی و پنجاه سالگی هم شده باید تکانی به این زندگی سراسر نکبت بدهم.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۶
میچکا. آبی

الان که دارم اینجا را برای اولین بار خط خطی می کنم اصلا مطمئن نیستم که آخرین بار هم نباشد. راستش، اسباب کشی کردن و به خانه ی جدید آمدن همیشه برایم سخت بوده. همیشه سخت دل کنده ام و الان هم با وجود تمام بلاهایی که بلاگفا سرم آورد، دل کندن بعد از ده سال برایم خیلی سخت است. بلاگفا خیلی وقت است خلوت شده و بلاگر به جای شلوغ احتیاج دارد. از اینها گذشته، امیدوارم دوستانی که در بلاگفا گم کردم را اینجا پیدا کنم. خلاصه که امیدوارم بیان بتواند مرا به خودش عادت دهد!


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۷ ، ۲۳:۳۸
میچکا. آبی